
چربی درونعضلانی چیزی است که در یک استیک خوب به دنبالش هستیم، اما پژوهشگران بینالمللی میگویند این نوع چربی، اگر در عضلات بدن ما باشد، میتواند برای قلبمان بسیار مضر باشد، صرفنظر از شاخص توده بدنی (BMI). این پژوهشگران نزدیک به ۷۰۰ نفر را بررسی کردند که به دلیل درد قفسه سینه یا تنگی نفس در بیمارستان بستری شده بودند، اما شواهدی از گرفتگی عروق در آنها یافت نشد. تیم تحقیقاتی قلب و ترکیب بدنی آنها را اسکن کرد تا محل ذخیره چربی در بدنشان را مشخص کند. پس از شش سال پیگیری، مشخص شد افرادی که میزان بیشتری چربی در عضلات خود داشتند، بیشتر در معرض آسیب به رگهای خونی ریز تغذیهکننده قلب بودند و احتمال مرگ یا بستری شدن آنها به دلیل بیماریهای قلبی بیشتر بود. همچنین پژوهشگران اعلام کردند افرادی که چربی بدنشان زیر پوست ذخیره شده بود، نه در عضلات، چنین افزایش خطری را تجربه نکردند.
عضلات چرب، صرفنظر از وزن کلی بدن، خطر ابتلا به بیماریهای جدی قلبی را افزایش میدهند.
بر اساس پژوهشی که امروز (دوشنبه) در *ژورنال قلب اروپا* منتشر شده، افرادی که تودههای چربی درون عضلات خود دارند، صرفنظر از شاخص توده بدنی (BMI)، بیشتر در معرض خطر مرگ یا بستری شدن به دلیل حمله قلبی یا نارسایی قلبی هستند.این چربی موسوم به «چربی بینعضلانی» در استیکهای گوشت گاو برای پختوپز بسیار ارزشمند است. اما درباره این نوع چربی در بدن انسان و تأثیر آن بر سلامت، اطلاعات زیادی در دست نیست. این مطالعه، نخستین پژوهشی است که بهصورت جامع اثر عضلات چرب بر بیماریهای قلبی را بررسی کرده است.این یافته جدید نشان میدهد که معیارهای فعلی مانند شاخص توده بدنی یا اندازه دور کمر برای ارزیابی دقیق خطر بیماری قلبی در همه افراد کافی نیستند.این پژوهش به سرپرستی پروفسور ویویانی تاکوئتی، مدیر آزمایشگاه استرس قلبی در بیمارستان بریگهام و زنان و عضو هیئت علمی دانشکده پزشکی هاروارد در بوستون آمریکا انجام شده است. او میگوید: «چاقی اکنون یکی از بزرگترین تهدیدهای جهانی برای سلامت قلبی-عروقی است، با این حال، شاخص توده بدنی – که معیار اصلی ما برای تعریف چاقی و تعیین آستانههای مداخله است – هنوز هم شاخصی بحثبرانگیز و ناقص برای پیشبینی وضعیت قلبی-عروقی به شمار میآید. این موضوع بهویژه در زنان صادق است، زیرا BMI بالا در آنها ممکن است نشاندهنده نوع ‘خوشخیمتر’ چربی باشد.چربی بینعضلانی را میتوان در اغلب عضلات بدن یافت، اما میزان آن بین افراد بسیار متفاوت است. ما در این پژوهش عضلات و انواع مختلف چربی را تحلیل کردیم تا بفهمیم ترکیب بدنی چگونه میتواند بر رگهای خونی کوچک یا «میکروسیرکولاسیون» قلب تأثیر بگذارد و خطر آینده نارسایی قلبی، حمله قلبی و مرگ را افزایش دهد.»
در این پژوهش جدید، ۶۶۹ نفر که برای بررسی درد قفسه سینه و/یا تنگی نفس به بیمارستان بریگهام و زنان مراجعه کرده بودند و هیچ نشانهای از بیماری انسدادی عروق کرونر (که در آن شریانهای تأمینکننده قلب بهطور خطرناکی دچار گرفتگی میشوند) در آنها دیده نشد، مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی این افراد ۶۳ سال بود؛ ۷۰ درصد آنها زن و تقریباً ۴۶ درصد غیرسفیدپوست بودند.تمام بیماران با استفاده از اسکن PET/CT قلبی مورد ارزیابی قرار گرفتند تا عملکرد قلبشان بررسی شود. همچنین با کمک سیتیاسکن، ترکیب بدنی آنها شامل میزان و محل ذخیره چربی و عضله در بخشی از تنه تحلیل شد.برای اندازهگیری میزان چربی درون عضلات، پژوهشگران نسبت چربی بینعضلانی به مجموع چربی و عضله را محاسبه کردند که آن را «کسری عضله چرب» (fatty muscle fraction) نامیدند.بیماران به مدت حدود شش سال پیگیری شدند و محققان ثبت کردند که آیا آنها به دلیل حمله قلبی یا نارسایی قلبی فوت کرده یا بستری شدند یا نه.نتایج نشان داد افرادی که میزان بیشتری چربی در عضلات خود داشتند، بیشتر در معرض آسیب به رگهای خونی ریز قلب (اختلال عملکرد میکروواسکولار کرونر یا CMD) بودند و احتمال مرگ یا بستری شدن آنها به دلیل بیماری قلبی نیز بیشتر بود. به ازای هر ۱٪ افزایش در کسری عضله چرب، خطر CMD دو درصد و خطر بیماری شدید قلبی در آینده هفت درصد افزایش مییافت، صرفنظر از سایر عوامل خطر شناختهشده و شاخص توده بدنی.افرادی که هم چربی بینعضلانی بالایی داشتند و هم نشانههایی از CMD نشان میدادند، در معرض خطر بسیار بالای مرگ، حمله قلبی و نارسایی قلبی قرار داشتند. در مقابل، افرادی که دارای عضله خالص (lean muscle) بیشتری بودند، با خطر کمتری مواجه بودند. چربی ذخیرهشده زیر پوست (چربی زیرجلدی) باعث افزایش خطر نمیشد.پروفسور تاکوئتی گفت: «در مقایسه با چربی زیرجلدی، چربی ذخیرهشده در عضلات ممکن است به بروز التهاب و اختلال در متابولیسم گلوکز منجر شود که این خود به مقاومت انسولینی و سندروم متابولیک میانجامد. این آسیبهای مزمن به نوبه خود میتوانند به رگهای خونی – از جمله آنهایی که به قلب خونرسانی میکنند – و خود عضله قلب آسیب وارد کنند.دانستن این که چربی بینعضلانی خطر بیماری قلبی را افزایش میدهد، به ما یک ابزار دیگر برای شناسایی افراد در معرض خطر، صرفنظر از شاخص توده بدنی، میدهد. این یافتهها میتوانند برای درک تأثیرات قلبی درمانهای مبتنی بر تغییر ترکیب چربی و عضله، از جمله داروهای جدید آگونیست گیرنده GLP-1 (گلوکاگون مانند پپتید-۱)، بسیار مهم باشند.»
«آنچه هنوز نمیدانیم این است که چطور میتوانیم خطر را برای افرادی با عضلات چرب کاهش دهیم. بهعنوان مثال، نمیدانیم که درمانهایی مانند داروهای جدید کاهش وزن، چگونه چربی داخل عضله را نسبت به چربی در سایر نقاط بدن، بافت بدون چربی و در نهایت قلب، تحت تأثیر قرار میدهند.»پروفسور تاکوئتی و تیم او در حال ارزیابی اثر استراتژیهای درمانی مختلف شامل ورزش، تغذیه، داروهای کاهش وزن یا جراحی بر ترکیب بدنی و بیماریهای قلبی-متابولیک هستند.در سرمقالهای همراه با این مطالعه، دکتر رانیل دی سیلوا از کالج سلطنتی لندن و همکارانش نوشتند: «چاقی یک اولویت بهداشتی عمومی است. مطالعات اپیدمیولوژیک بهوضوح نشان میدهند که چاقی با افزایش خطر بیماریهای قلبی-عروقی همراه است، اگرچه این رابطه پیچیده است.در این شماره از ژورنال، سوزا و همکارانش این فرضیه را مطرح کردهاند که کمیت و کیفیت عضله اسکلتی با اختلال عملکرد میکروواسکولار کرونر (CMD) مرتبط است و میتواند اثر آن را بر بروز وقایع قلبی-عروقی نامطلوب آینده مستقل از شاخص توده بدنی (BMI) تغییر دهد.در این جمعیت بیمار که عمدتاً زن بودند و نرخ بالایی از چاقی داشتند، یافتههای اصلی این بود که افزایش سطح چربی بینعضلانی (IMAT) با شیوع بیشتر CMD همراه بود و ترکیب چربی بینعضلانی بالا همراه با CMD، بالاترین نرخ وقایع قلبی-عروقی نامطلوب آینده را نشان میداد؛ و این اثر مستقل از شاخص توده بدنی بود.»
«در این جمعیت بیمار که عمدتاً زن بودند و نرخ بالایی از چاقی داشتند، یافتههای اصلی این بود که افزایش سطح چربی بینعضلانی (IMAT) با شیوع بیشتر اختلال عملکرد میکروواسکولار کرونر (CMD) همراه بود و وجود هر دو عامل — یعنی سطح بالای IMAT و CMD — با بالاترین میزان وقایع نامطلوب قلبی-عروقی در آینده مرتبط بود، و این تأثیر، مستقل از شاخص توده بدنی (BMI) بود.یافتههای جالب ارائهشده توسط سوزا و همکارانش، ماهیتی فرضیهساز دارند و باید در چارچوب محدودیتهای مشخصی تفسیر شوند. این یک مطالعه مشاهدهای گذشتهنگر است. اگرچه مکانیسمهای احتمالی مختلفی برای توضیح رابطه بین IMAT بالا و کاهش ذخیره جریان کرونری (coronary flow reserve) پیشنهاد شده، اما این مکانیسمها بهطور مستقیم مورد بررسی قرار نگرفتهاند. بهطور خاص، اطلاعاتی درباره نشانگرهای التهابی در گردش خون، مقاومت انسولینی، عملکرد اندوتلیال، رژیم غذایی، فیزیولوژی عضله اسکلتی یا عملکرد ورزشی ارائه نشده است.دادههای ارائهشده توسط سوزا و همکارانش جذاب هستند و بهویژه اهمیت شناسایی بیماران مبتلا به CMD را بهعنوان جمعیتی در معرض خطر بالای بالینی برجستهتر میکنند. این پژوهش باید محرکی برای مطالعات بیشتر در جهت بررسی ارزش افزوده نشانگرهای چربی بدن در کنار روشهای معمول و نوظهور ارزیابی خطر قلبی باشد، تا بتوان آن دسته از بیمارانی را که ممکن است از مداخلات هدفمند قلبی-متابولیکی سود ببرند، بهتر شناسایی کرد.»