علمیاخبارعلمیمقالات

استفاده از رسانه های اجتماعی و افسردگی بزرگسالان

فرزندپروری نوجوانان در سال 2022 به طور کلی مستلزم نگرانی در مورد استفاده آنها از پلتفرم هایی مانند اینستاگرام، اسنپ چت و تیک تاک است. مطالعات متعدد به ارتباط بین استفاده از رسانه های اجتماعی و اضطراب و افسردگی در میان کودکان و نوجوانان اشاره می کند. با این حال، یک مطالعه جدید نشان می دهد که ارتباط مشابهی بین افسردگی و استفاده از رسانه های اجتماعی برای والدین و پدربزرگ و مادربزرگ آنها نیز وجود دارد.

این یافته‌ها از پروژه ایالات کووید، مجموعه‌ای از نظرسنجی‌ها از بزرگسالان در تمام 50 ایالت، که در بهار 2020، بلافاصله پس از شروع همه‌گیری آغاز شد، به دست آمد. این توسط یک تیم چند رشته ای از محققان از چهار دانشگاه، از جمله روی پرلیس، پروفسور دوزورتز روانپزشکی در بیمارستان عمومی ماساچوست و دانشکده پزشکی هاروارد، و جان دلا ولپ، مدیر نظرسنجی در موسسه سیاست دانشکده هاروارد کندی، رهبری می شود. برای این مطالعه، آن‌ها بیش از 5000 نفر را با میانگین سنی 56 سال شناسایی کردند که هیچ نشانه‌ای از افسردگی نشان ندادند که با غربالگری استاندارد اندازه‌گیری شد. در ابتدا از شرکت کنندگان پرسیده شد که آیا از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند یا خیر. وقتی بعداً دوباره مورد بررسی قرار گرفت، افرادی که از اسنپ چت، فیس بوک و تیک تاک استفاده می کردند، احتمال بیشتری داشت که علائم افسردگی را گزارش کنند.

پرلیس توضیح می دهد: «بیشتر ادبیات قبلی بر کودکان یا بزرگسالان جوان متمرکز بود. اما در سال 2022 افراد مسن نیز از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند و ما تقریباً هیچ چیز در مورد رابطه بین رسانه های اجتماعی و اضطراب و افسردگی در افراد مسن نمی دانیم. چنین سوالاتی با توجه به تأثیرات همه گیر بر سلامت روانی بسیار ضروری است. او می‌گوید: «میزان افسردگی و اضطراب در اوایل همه‌گیری بسیار بالا بود، و آنها تقریباً سه برابر بیشتر از حد معمول باقی مانده‌اند.»

تفسیر یافته‌های مربوط به سلامت روان و استفاده از رسانه‌های اجتماعی می‌تواند دشوار باشد. پرلیس هشدار می دهد که اکثر مطالعات نمی توانند ثابت کنند که استفاده از فیس بوک یا اینستاگرام باعث افسردگی می شود. این مطالعات اغلب یک لحظه از زمان را ثبت می کنند و نشان می دهند افرادی که از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند علائم بیشتری از اضطراب و افسردگی را گزارش می کنند. این ممکن است به این معنی باشد که مضطرب بودن یا افسرده بودن باعث می‌شود فرد بیشتر با رسانه‌های اجتماعی درگیر شود. یا، «شاید افرادی که از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند بیشتر مستعد افسردگی هستند، زیرا همان ویژگی‌ها یا شخصیت، ویژگی‌ها یا احساسات، همان چیزهایی که آنها را برای استفاده از رسانه‌های اجتماعی مستعدتر می‌کند، آنها را نیز مستعد افسردگی می‌کند». پیشنهاد می کند. شاید کاربران رسانه‌های اجتماعی اخبار خود را در قالبی دریافت کنند که پوشش متعادل کمتری ارائه دهد یا «سقوط قیامت» را ترویج کند، و خلق و خوی را در این فرآیند تضعیف کند. پرلیس پیشنهاد می‌کند که «آنها به جای دیدن افراد دیگر از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند، یا از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند، زیرا در دنیای واقعی پشتیبانی اجتماعی ندارند.»

او اذعان می‌کند که این جدیدترین مطالعه هنوز نمی‌تواند توضیح دهد که چه چیزی باعث افسردگی در میان کاربران رسانه‌های اجتماعی می‌شود، اما «به ما اجازه می‌دهد تا توضیحات جایگزین را برای رابطه‌ای که دیده‌ایم کنار بگذاریم». محققان می‌دانستند که شرکت‌کنندگان در مطالعه زمانی که مطالعه شروع شد، افسرده نبودند، و از آنجایی که این مطالعه در طول زمان انجام شد، آنها را قادر به مشاهده علائم افسردگی کرد. تجزیه و تحلیل آنها همچنین نشان داد که منابع خبری شرکت کنندگان، تعداد حمایت های اجتماعی و حضور چهره به چهره با دیگران بر میزان افسردگی آنها تأثیر معنی داری نداشت.

در مجموعه ای جذاب از یافته ها، محققان پیوندهایی را بین پلتفرم های رسانه های اجتماعی خاص و افسردگی در گروه های سنی خاص شناسایی کردند. به عنوان مثال، استفاده از فیس بوک با افسردگی در میان افراد کمتر از 35 سال مرتبط بود، اما برای افراد بالای 35 سال نه. در گروه بالای 35 سال، TikTok و Snapchat با علائم افسردگی مرتبط بودند. پرلیس می‌گوید: «من فکر می‌کنم برای درک اینکه چرا انجمن‌ها در گروه‌های سنی مختلف بزرگسالان بسیار متفاوت هستند، کار بیشتری باید انجام دهیم. من می‌توانم بگویم این چیزی بود که من را بیشتر مشتاق کرد تا مطالعات بعدی را انجام دهم و سعی کنم بفهمم چه خبر است.»

اگرچه این مطالعه نمی تواند تایید کند که چرا رسانه های اجتماعی ممکن است با افسردگی مرتبط باشند، پرلیس حدس می زند که «آنچه در بچه ها اتفاق می افتد احتمالاً در بزرگسالان نیز صادق است: تماشای مداوم تصاویر افرادی که به نظر می رسد شادتر از شما هستند، و موارد دیگر. موفق از شما، که عموماً به نظر می‌رسد زندگی بهتری از شما دارید، مطمئناً باعث نمی‌شود بیشتر مردم احساس بهتری داشته باشند.» رگباری از تصاویر منفی نیز احتمالا کمکی نخواهد کرد. او می‌گوید که رسانه‌های اجتماعی مانند «نوشیدن از یک شلنگ آتش‌سوزی» هستند، برخلاف انواع قدیمی‌تر رسانه‌ها که مقادیر کمتری از تصاویر بالقوه مضر را ارائه می‌دهند.

پرلیس به‌عنوان یک نوروبیولوژیست می‌گوید این کار خارج از حوزه‌های تحقیقاتی معمول او است. او توضیح می دهد: «من زمان زیادی را در آزمایشگاه مرطوب صرف ساختن مدل های سلول های بنیادی بیماری های مغزی می کنم. اما وقتی دلا ولپ از مدرسه کندی از او خواست تا به پروژه ایالات کووید بپیوندد تا مسائلی مانند سلامت روان و استفاده از رسانه‌های اجتماعی را در نظر بگیرد، او مجبور شد بگوید بله. او می‌گوید: «من به‌عنوان یک روان‌پزشک، یک اپیدمیولوژیست و یک والدین به این موضوع می‌پردازم. «هر روز وقتی بچه‌هایم را روی تلفن‌هایشان می‌بینم تعجب می‌کنم: این دقیقاً چه کار می‌کند؟ چقدر خوبه؟ مانند بسیاری از چیزهای دیگر، احتمالاً سطوحی از استفاده وجود دارد که کاملاً خوب است، و نقطه‌ای که شاید سلامت آن کمتر شود.» پرلیس اضافه می‌کند که پاسخ به همه ناشناخته‌ها در مورد رسانه‌های اجتماعی و سلامت روان، از جمله سؤال «چقدر»، نیازمند تحقیقات آینده است.

او امیدوار است «دیگرانی را که نزدیک‌تر در این زمینه کار کرده‌اند» انگیزه دهد تا به چنین سؤالاتی بپردازند. پرلیس پیشنهاد می‌کند که اگر رسانه‌های اجتماعی توسط افرادی استفاده می‌شود که در برابر مشکلات سلامت روان آسیب‌پذیر هستند، شاید بتوان از این پلت‌فرم‌ها برای دسترسی به آن‌ها و ارائه کمک در صورت لزوم استفاده کرد. چگونه از رسانه های اجتماعی برای تشویق رفتارهای سالم استفاده می کنیم، بنابراین به طور بالقوه به سلامت عمومی کمک می کند؟ این همان کاری است که من دوست دارم انجام شود.»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا