بر اساس یک مطالعه جدید که داده های طولی بیش از 12000 کودک را تجزیه و تحلیل کرد، ضرب و شتم با سطوح پایین تر عملکرد اجرایی، مانند کنترل بازدارنده و انعطاف پذیری شناختی، در کودکان مرتبط است. این یافتهها که در Child Abuse & Neglect منتشر شده است، نشان میدهد که حتی کتک زدن مکرر میتواند اثرات نامطلوبی بر رشد شناختی کودک داشته باشد.
کتک زدن، شکل رایج انضباط در بسیاری از خانوادهها، مدتها موضوع بحث بوده است. محققان این مطالعه را برای درک تأثیر آن بر رشد شناختی کودکان، به ویژه بر عملکردهای اجرایی مانند توجه، تصمیم گیری و کنترل رفتار آغاز کردند.
مطالعات قبلی ارتباطی بین ضرب و جرح و مسائل رفتاری ایجاد کرده بود، اما تأثیر آن بر مهارت های شناختی، به ویژه در اوایل دوران کودکی، نامشخص بود. این مطالعه با توجه به شیوع گسترده کتک زدن و اثرات بلندمدت بالقوه آن بر رشد کودک، با هدف پر کردن این شکاف در تحقیقات انجام شد.
من به عنوان یک جامعه شناس همیشه به منابع نابرابری ها علاقه مند بوده ام. نویسنده این مطالعه گفت: زمانی که شروع به تدریس درسی به نام جامعه شناسی رفاه کودکان کردم، متوجه شدم که چگونه تجربه خشونت در دوران کودکی می تواند بر افراد حتی در مراحل بعدی زندگی تأثیر بگذارد و چگونه چشم پوشی از خشونت به عنوان نوعی انضباط ممکن است به انواع مسائل اجتماعی کمک کند. Jeehye Kang، دانشیار دانشگاه Old Dominion.
من همچنین شروع کردم به دیدن اینکه چگونه تجربه خشونت در خانه و مدرسه در کودکی بر من تأثیر گذاشته است، بنابراین این موضوع برای من مهم است. برای این مطالعه، خوشحالم که با همکاری روانشناس بالینی دکتر رودریگز، درباره ارتباط بین ضربات زدن و رشد شناختی کودکان بیشتر یاد گرفتم.
این مطالعه دادههای حاصل از مطالعه طولی دوران کودکی را که حدود 18170 کودک را از مهدکودک تا دبستان مورد بررسی قرار داد، تجزیه و تحلیل کرد. محققان با تمرکز بر زیرمجموعه ای متشکل از 12800 کودک 5 تا 6 ساله، تأثیر ضربه زدن بر سه حوزه کلیدی عملکرد اجرایی را بررسی کردند: کنترل بازدارنده، انعطاف پذیری شناختی و حافظه فعال.
کنترل بازداری از طریق گزارش معلم با استفاده از پرسشنامه رفتار کودکان ارزیابی شد. انعطافپذیری شناختی مستقیماً از طریق کار مرتبسازی کارت تغییر بعدی اندازهگیری شد، جایی که کودکان کارتها را بر اساس قوانین مختلف مرتب میکردند. حافظه کاری با استفاده از خردهآزمون معکوس اعداد آزمونهای تواناییهای شناختی وودکاک-جانسون III، که کودکان را ملزم میکرد دنبالههای اعداد را به ترتیب معکوس تکرار کنند، ارزیابی شد.
متغیر مستقل، ضرب و شتم، توسط مراقبان اولیه، عمدتاً مادران، گزارش شده است که نشان میدهند چند بار کودک خود را در هفته گذشته کتک میزنند. برای پرداختن به سوگیری های احتمالی، محققان از روشی به نام تعادل آنتروپی استفاده کردند. این تکنیک آماری گروه مقایسه را مجدداً وزن کرد تا با گروه ضربهخورده همتراز شود و اطمینان حاصل شود که تفاوتهای مشاهدهشده به دلیل ضربه زدن است و نه عوامل دیگر.
قبل از تطبیق برای سوگیری ها، کودکانی که کتک خورده بودند سطوح پایین تری از کنترل بازدارنده، انعطاف پذیری شناختی و حافظه کاری را نشان دادند. با این حال، پس از فرآیند تطبیق، ارتباط بین ضربات زدن و حافظه کاری ضعیف ناپدید شد، که نشان میدهد این ارتباط در مطالعات قبلی ممکن است تحت تأثیر عوامل دیگری قرار گرفته باشد.
کانگ توضیح داد: «ما هیچ ارتباطی بین ضربات زدن و حافظه کاری کودکان، یکی دیگر از مؤلفههای حیاتی عملکرد اجرایی پیدا نکردیم. «یافتهی صفر در تضاد با تحقیقات قبلی بود. با این حال، ما از یک نمونه بزرگ، نماینده ملی، طراحی تطبیق دقیق، و مدلسازی بسیار کنترلشده استفاده کردیم، که همگی استنتاجهای علی این روابط را تقویت کردند. بنابراین، این ناسازگاری میتواند ناشی از فرآیند تطبیق دقیق اعمال شده در مطالعه ما نسبت به تحقیقات قبلی باشد.
با این حال، به طور قابل توجهی، اثرات نامطلوب کتک زدن بر کنترل بازدارنده و انعطافپذیری شناختی حتی پس از تطبیق همچنان ادامه داشت. این نشان می دهد که کتک زدن، حتی زمانی که به ندرت باشد، می تواند بر این مهارت های شناختی ضروری برای یادگیری و تنظیم رفتار تأثیر منفی بگذارد. با کمال تعجب، این مطالعه هیچ اثر اعتدالی بر اساس جنسیت کودک، نژاد/قومیت مراقب اصلی، یا سطح گرمی والدین پیدا نکرد. این نشان میدهد که تأثیرات منفی کتک زدن در بافتهای جمعیتی و خانوادگی مختلف سازگار است.
کانگ به PsyPost گفت: «ممکن است کمتر شناخته شده باشد که کتک زدن می تواند بر رشد شناختی کودکان تأثیر بگذارد. ما دریافتیم که قرار گرفتن در معرض کتک زدن در سن 5 سالگی با توانایی کودکان در تنظیم عمدی اعمال (به نام کنترل بازدارنده) و جابجایی سازگارانه بین وظایف (به نام انعطاف پذیری شناختی) در سن 6 سالگی، صرف نظر از جنسیت، نژاد، و صمیمیت والدین، ارتباط منفی دارد. ”
“به ویژه، این ارتباط حتی با ضربات نادر برای کنترل بازدارنده ادامه داشت. با توجه به اینکه عملکرد اجرایی کودکان برای آمادگی تحصیلی-اجتماعی-عاطفی و تحصیلی ضروری است، که به نوبه خود به درآمد، سلامتی و محکومیت کیفری در آینده مربوط می شود، این مطالعه پیامدهای عمومی را ارائه می دهد.
در حالی که این مطالعه بینش های ارزشمندی را ارائه می دهد، محدودیت هایی دارد. یکی از نگرانیهای مهم، تأثیر بالقوه عوامل مشاهدهنشده، مانند مواجهه با خشونت در جامعه است که در تجزیه و تحلیل لحاظ نشده است. این عوامل می توانند هم بر احتمال کتک خوردن کودک و هم بر رشد شناختی آنها تأثیر بگذارند.
با نگاهی به آینده، محققان پیشنهاد میکنند که شدت، مزمن بودن و روشهای کتک زدن را برای درک تأثیرات متنوع آن بر رشد شناختی کودکان بررسی کنند. آنها همچنین استفاده از ارزیابی های مستقیم برای کنترل بازدارندگی و ترکیب داده های هر دو والدین را برای به دست آوردن درک جامع تر توصیه می کنند.
کانگ در کار قبلی خود دریافت که کودکانی که کتک خوردهاند، در مقایسه با کودکانی که هرگز کتک نخوردهاند، رفتار بیرونیسازی، کنترل خود و مهارتهای بین فردی کمتری دارند. یافتهها نشان داد که حتی ضربات نادر بر رشد اجتماعی کودکان تأثیر منفی میگذارد. او همچنین دریافته است که کتک زدن با نمرات خواندن و ریاضی کمتر مرتبط است.
کانگ به PsyPost گفت: «ارتباطات قابل توجهی بین ضرب و جرح و کنترل بازدارنده و انعطافپذیری شناختی با تحقیقات قبلی در مورد اثرات بدرفتاری با کودکان مطابقت داشت. اگرچه کتک زدن در مقایسه با بدرفتاری با کودک، استرسزای خفیفتری دارد، اما همچنان به نظر میرسد که مهار تکانهها و پاسخهای قوی در کودکان را مختل میکند. عموم مردم باید از آسیب های عصبی زیستی، اجتماعی، عاطفی و شناختی مرتبط با کتک زدن آگاه باشند. والدین باید با راهبردهای مثبت فرزندپروری کمک کنند، بنابراین آنها به کتک زدن متوسل نشوند.
این مطالعه، “ضربه زدن و عملکرد اجرایی در کودکان ایالات متحده: تجزیه و تحلیل طولی بر روی یک نمونه همسان” توسط Jeehye Kang و Christina M. Rodriguez تالیف شد.