یک مطالعه اخیر نشان داده است که چگونه روزه کوتاه مدت ممکن است خلق و خوی افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی را بهبود بخشد. این تحقیق بر نقش گرلین، هورمونی که در معده تولید میشود، در تأثیرگذاری بر خلق و خو و اشتها متمرکز بود. این یافته ها که در مجله تحقیقات روانپزشکی منتشر شده است، نشان می دهد که سطوح بالاتر گرلین پس از روزه داری با بهبود خلق و خوی مرتبط است، به ویژه در افرادی که افسردگی دارند و دارو مصرف نمی کنند.
اختلال افسردگی اساسی یک وضعیت سلامت روانی فراگیر است که با احساس مداوم غم و اندوه، ناامیدی و عدم علاقه یا لذت به بیشتر فعالیت ها مشخص می شود. این علائم به طور قابل توجهی عملکرد روزانه و کیفیت زندگی را مختل می کند.
انگیزه این مطالعه علاقه روزافزون به این بود که چگونه سیگنال های متابولیک بدن، به ویژه از روده، بر سلامت روان تأثیر می گذارد. نشان داده شده است که گرلین، هورمونی که در معده تولید می شود، در تنظیم اشتها و تعادل انرژی نقش دارد. با این حال، تحقیقات اخیر نشان می دهد که گرلین همچنین ممکن است بر خلق و خو و پاسخ های استرس تاثیر بگذارد.
مطالعات قبلی در مورد نقش گرلین در افسردگی نتایج متفاوتی را به همراه داشته است، برخی نشان میدهند که سطوح بالاتر گرلین میتواند خلق و خو را بهبود بخشد، در حالی که برخی دیگر هیچ اثر قابل توجهی پیدا نکردند. با توجه به این تناقض، هدف محققان بررسی این بود که آیا سطوح گرلین، تحت تأثیر روزهداری کوتاهمدت، میتواند تأثیری بر خلق و خوی افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی داشته باشد یا خیر.
نیلز ب. کرومر، استاد دانشگاه بن و رهبر گروه در دانشگاه توبینگن، نویسنده این مطالعه گفت: «ما می دانیم که گرسنگی تأثیرات شدیدی بر انگیزه و خلق و خوی دارد. اگرچه ما اغلب گرسنگی را با انگیزه بیشتری برای جویای پاداش و خلق و خوی منفی («گرسنگی») مرتبط میدانیم، اما نشان داده شده است که مداخلات روزهداری باعث ایجاد اثرات ضد افسردگی میشود. در نتیجه، ما به نقش تعدیلی بالقوه سطوح در گردش گرلین علاقه مند بودیم که در معده سنتز می شود، به ویژه زمانی که معده خالی است.
این مطالعه شامل 103 شرکتکننده، از جمله 52 بیمار مبتلا به افسردگی و 51 شرکتکننده سالم بود. شرکت کنندگان بین 20 تا 50 سال سن داشتند و شاخص توده بدنی در محدوده طبیعی داشتند. افرادی که دارای اختلالات روانی شدید، اختلالات خوردن یا شرایط پزشکی قابل توجه بودند، از مطالعه خارج شدند.
شرکت کنندگان در دو جلسه آزمایشگاهی قرار گرفتند. در جلسه اول، آنها پرسشنامه های مختلفی را برای ارزیابی دموگرافیک، رفتار غذایی، فعالیت بدنی و علائم افسردگی تکمیل کردند. شدت افسردگی با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک و عاطفه منفی با استفاده از پرسشنامه اضطراب حالت- صفت ارزیابی شد.
برای جلسه دوم، شرکت کنندگان یک شبه به مدت 12 ساعت ناشتا بودند و سپس از آزمایشگاه بازدید کردند، جایی که نمونه خون برای اندازه گیری سطوح گرلین جمع آوری شد. آنها همچنین احساس گرسنگی، سیری، تشنگی، خستگی و خلق و خوی خود را با استفاده از مقیاس های آنالوگ بصری گزارش کردند. نمونه های خون برای سطوح آسیل و داس آسیل گرلین مورد بررسی قرار گرفتند.
محققان دریافتند که سطوح بالاتر آسیل گرلین، شکل فعال این هورمون، با بهبود خلق و خوی مرتبط است. این اثر در بیماران مبتلا به افسردگی در مقایسه با شرکت کنندگان سالم بارزتر بود. به طور خاص، بیماران با سطوح بالاتر آسیل گرلین عاطفه منفی کمتر و عاطفه مثبت بیشتری گزارش کردند.
کرومر به PsyPost گفت: «ما نشان میدهیم که سطوح بالاتر گرلین پس از یک روزه یک شبه با بهبود خلق و خوی هم در افراد سالم و هم در بیماران مبتلا به افسردگی مرتبط است. این نتایج نشان میدهد که اثرات افزایش خلق و خوی گرسنگی میتواند با اثرات انگیزشی آن مرتبط باشد. مشخص است که گرلین همچنین با افزایش ترشح دوپامین در مغز انگیزه را تسهیل می کند. درک بهتر این که چگونه سیگنال های روده ممکن است خلق و خو را بهبود بخشد، ممکن است به درمان های موثرتری برای افسردگی منجر شود.
ارتباط بین گرلین و خلق و خو در بیماران مبتلا به افسردگی که داروهای ضد افسردگی مصرف نمی کردند قوی تر بود. این نشان می دهد که داروهای ضد افسردگی ممکن است با اثرات افزایش دهنده خلق و خوی گرلین تداخل داشته باشند. محققان همچنین دریافتند که بهبود خلق و خوی محدود به آیتمهای خلقی خاصی نیست، بلکه به طور کلی با وضعیت خلق و خوی بهتر مرتبط است.
کرومر توضیح داد: «دیدن سطوح بالاتر گرلین با بهبود خلق و خوی مرتبط بود، حتی اگر شرکتکنندگان بیشتر احساس گرسنگی نمیکردند، جالب بود. بهترین توضیح برای این اختلاف این است که اکثر شرکتکنندگان بسیار گرسنه بودند و تفاوتهای متوسط را در احساسات ذهنی گرسنگی پنهان میکردند در حالی که چنین سقفی برای خلق و خوی وجود نداشت.»
این تحقیق بر اهمیت در نظر گرفتن سیگنال های مشتق از روده در درمان افسردگی تاکید می کند. اما نکاتی وجود دارد که باید در نظر گرفت. به عنوان مثال، این مطالعه بر روزهداری کوتاهمدت متمرکز بود و مداخلات روزهداری طولانیتر یا کاهش وزن میتواند بینشهای متفاوتی را به همراه داشته باشد. علاوه بر این، محققان فقط سطوح درون زا گرلین را اندازه گیری کردند و از تجویز آزمایشی برای تایید اثرات آن بر خلق و خو استفاده نکردند.
کرومر خاطرنشان کرد: «روزه داری منجر به آبشاری از تغییرات هورمونی می شود. اگرچه تمرکز ما بر گرلین مبتنی بر تئوری بود، بسیاری از تغییرات دیگر در هورمونهای در گردش میتوانند به بهبود خلق و خوی کمک کنند. در نتیجه، طرحهای تجربی با تجویز گرلین برای اثبات قطعی اثر افزایش خلق و خوی آن ضروری است. این مطالعات هنوز ادامه دارد.»
کرومر گفت: “چشم انداز بلند مدت ما این است که از اثرات تعدیل کننده سیگنال های بدن برای بهبود درمان افسردگی یاد بگیریم.” به عنوان مثال، ما می دانیم که گرسنگی می تواند تأثیرات سریع و قدرتمندی بر انگیزه و خلق و خو داشته باشد، اما ما به طور کامل نمی دانیم که چگونه از چنین سیگنال های بدنی برای دستیابی به اثرات بالینی مرتبط بزرگتر در دوره های طولانی درمان استفاده کنیم. به نظر ما، هدف قرار دادن محور روده-مغز برای دستیابی به بهبودهای معنادار در اثربخشی درمان ها بسیار امیدوارکننده به نظر می رسد.
این مطالعه با عنوان “گرلین با خلق و خوی بالا پس از یک روزه یک شبه در افسردگی مرتبط است” توسط راودا فاهد، کورینا شولز، یوهانس کلاوس، سابین الینگر، مارتین والتر و نیلز بی کرومر تالیف شد.